نجوای یگانه
لحظات شادی را برایتان آرزومندم
 
 
یک شنبه 29 تير 1398برچسب:, :: 2:38 ::  نويسنده : حسام خادم

                    خوش آمدید                       

دوستای گلم به وبلاگ نجوای یگانه که وبلاگ خودتونه خوش اومدید

امیدوارم به لب خندون از وبلاگم برید بیرون

 

برای اینکه بهتر بتونیم لباتون رو بخندونیم برامون حتما نظر بدین

از همتون متشکرم ایشالله همیشه خندون و شاد باشید

 



یه شب افغانیه با یه آبادانیه میخواستن دیوار خراب کنن 

افغانیه چراغ میگیره آبادانیه کلنگ میزنه چندتا آجر میوفته

نوبت افغانیه میشه آبادانیه چراغ میگیره افغانیه یه کلنگ میزنه 

کل دیوار خراب میشه . آبادانیه میگه هااااا ولک اینطوری چراغ میگیرنا

 

 

خنده

 

درود بر همه ی هموطنان عزیز مخصوصا آبادانی های دلیر و خونگرم خوزستان

 

با تشکر از مریلا محمدی از مرند



پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 16:34 ::  نويسنده : حسام خادم

قند رو انداختم هوا تو یه حرکت سریع با دهن گرفتمش میگم بابا حال کردی 

حرکتو ؟ برگشته میگه خاک تو سرت بچه های مردم هواپیما بدون سرنشین ساختن تو

مثل سگ میپری هوا با دهن قندو میگیری ؟؟؟



روزي يک تيمسار سوار تاکسي شد. راننده ي تاکسي از او پرسيد: آقا شما سرهنگ هستيد؟


تيمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!


خندهراننده تاکسي گفت : پس مرض داري لباس تيمسارها رو مي پوشي؟خنده



سه شنبه 15 ارديبهشت 1394برچسب:پ ن پ چینی , حسام خادم , نجوای یگانه, :: 19:59 ::  نويسنده : حسام خادم

رفتم چین گارسون دو تا چوب آورده خواهرم میگه یعنی باید با اینا غذا بخورم؟


گارسون میگه پَ نَ پَ چینگ چانگ چاچانگ چیونگ چانگ



مورد داشتیم

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻮﺷﻴﺸﻮ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ

ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﮔﻮﺷﻴﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻨﺖ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎ
ﭘﺪﺭﻩ : ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ

ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﻳﺎﺍﺍﺍ
ﭘﺪﺭﻩ : ﺍﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﮑﺎﺭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﻲ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﺪﻡ

ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻣﻴﺸﻲ ، ﮐﺴﻲ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩ ؟؟
ﭘﺪﺭﻩ : ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﭘﻮﯾﺎ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﻴﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ
ﺑﺮﻳﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﻱ
ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻏﻪ

ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻭﺍﺳﻪ ﭼﻲ ﺍﻳﻨﻮ ﮔﻔﺘﻲ ؟
ﭘﺪﺭﻩ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻠﺶ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﯼ ﺧﺮﻳﺪ


جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 7:21 ::  نويسنده : ندا محمدی

محققان ایرانی اخیرا چاره ای برای گرمای هوا در ماه رمضان 

اندیشیده اند که ملاحظه میفرمایید



جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 7:19 ::  نويسنده : ندا محمدی

بعضیا عجیب خلاقیت به خرج میدن

 



جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 7:6 ::  نويسنده : ندا محمدی

دعای دختر ایرانی :   خدایا ! تو این ماه رمضونی مادرم خیلی زحمت میکشه

منم چیزی ندارم که بهش بدم . خودت از لطف و فضل و کرمت 

یه داماد خوب نصیبش کن 

 



جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 7:2 ::  نويسنده : ندا محمدی

مورد داشتیم یارو دماغش از پنجره اتوبوس زده بوده بیرون

راننده اتوبوس از تو آیینه دیده گفته 

آقا آرنجتو بیار تو خطرناکه



جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 6:58 ::  نويسنده : ندا محمدی

سلامتی دختری که BMW جلوش بوق زد

.

.

.

.

.

سوار شد رفت ....

.

.

.

چیه توقع داشتین سرشو بندازه پایین بگه چرخ موتور عشقمم نیستی ؟؟



جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 6:53 ::  نويسنده : ندا محمدی

اونقدر که ایرانسل و همراه اول به فکر میلیونر شدن

 من هستن ، خودم نیستم



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 10:35 ::  نويسنده : پریسا سالاری

تا حالا دقت کردین اینایی که تو مهمونی ها دارن کباب باد میزنن

وقتی ازشون تشکر می کنی جو گیر میشن تندتر باد میزنن

و کباب رو میسوزونن ..؟؟؟



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 10:28 ::  نويسنده : پریسا سالاری

یه روز دختر خالم اومد خونمون و شوهرم برای دفعه اول با اون روبرو شد

وقتی در رو براش باز کرد چشمای شوهرم به قد بلند دخترخالم خیره موند

باورش نمی شد که دختر خالم 200 سانتی متر قد داره

بعد که دختر خالم اومد تو خونه و کفشاش رو در آورد قدش شد 180 سانتی متر

 و وقتی نشست و کلیپسش رو در آورد قدش شد 160 سانتی متر 

و هنوز شوهرم در شگفتی این مونده که قد دختر خالم چند سانته ؟؟؟



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : پریسا سالاری

آقا ما یکی رو خواستیم نفرین کنیم 

گفتیم خدا الهی به زمین گرم بِزَنَتِت

نامبرده الان روی شن های سواحل آنتالیا مشغول آفتاب گرفتن است

فک کنم سوء تفاهم شده خدایا 



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 9:58 ::  نويسنده : حسام خادم

یه بار اشتباهی 100 تومان برای یکی شارژ فرستادم

بعد براش پیام دادم من 100 تومان اشتباهی براتون شارژ فرستادم 

بی زحمت برام بفرستین 

بنده خدا هم گفت نمی فرستم خلاصه هرچی اس دادم بفرست 

نفرستاد و اندازه 1000 تومان اس دادم که شارژمو پس بده 

اونم اندازه 1000 توامن اس داد که پس نمی دم 



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 9:16 ::  نويسنده : حسام خادم

میخواستیم کارت بازی کنیم یه نفر کم داشتیم 

دیدم بابابزرگم تکیه داده به پشتی دستش هم توی جیبشه

گفتم آقاجون بازی می کنی ؟ 

گفت نه دارم میخارونمش ....

آقاجونه ما داریم ؟؟؟؟



سه شنبه 24 تير 1393برچسب:, :: 8:24 ::  نويسنده : حسام خادم

توی یه مهمونی مخاطب خاصم روبروم نشسته بود 

واسش با موبایلم پیام دادم :  بوسم  میدی ؟؟

دیدم اخماش رو کشید تو هم پا شد رفت !!!

یه نگاهی به پیامم کردم دیدم نوشتم بو سگ میدی !!!

آقا دیگه هیچی از ارون روز نه زنگ زد نه جوابمو میده

من : !

مخاطب خاص : !

ایرانسل : !

خطوط جابجایی اس ام اس : ______



سه شنبه 24 تير 1393برچسب:, :: 7:55 ::  نويسنده : حسام خادم

 

دیروز رفتم آزمایش دادم پولش شد 350 هزار تومان

بابام گفت حالا اگه چیزیت نباشه من میدونم با تو مردد

من : !    

 پدر مهربانم : !  

  آزمایشگاه : !

مدیر وبلاگ نجوای یگانه : !

اساتید حوزه و دانشگاه : !

جمعیت هلال اهمر : !



 من دیگه حرفی ندارم 



سه شنبه 24 تير 1393برچسب:نجوای یگانه , حسام خادم , , :: 7:39 ::  نويسنده : حسام خادم

تعارف کردن بر و بچه های حزب الله و بسیج



سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, :: 11:18 ::  نويسنده : حسام خادم

پيشرفت گسترده ايران در گراني

بله .....   ايران هميشه در حال رشده : حتي توي گروني .... ما منتظر ايران 1404 هستيم

 

***********************

اينم حرفيه ....  حق داره بنده خدا ..... كلي پول ماشينشو داده ..... معلومه كه پز هم داره

 

***********************

 



سه شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, :: 20:23 ::  نويسنده : حسام خادم

 

آنچه از پدرم به ارث بردم ، زبان مادری ام بود

 

--------------------




ادامه مطلب ...


سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 11:56 ::  نويسنده : محمد مهدی

گاهی بسیار دیر می فهمیم زندگی ، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش آن هم به بطالت بودیم هست...



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 10:11 ::  نويسنده : حسام خادم

واقعنی این یارو مرده؟؟؟؟؟



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 10:7 ::  نويسنده : حسام خادم

اینجا ایرانه بعنی .....



جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, :: 14:48 ::  نويسنده : پریسا سالاری

یکی از تخیلات من اینه که یک روز برم تو یه اداره و بدون اتلاف وقت و این اتاق و اون اتاق رفتن   کارم انجام بشه و زود برگردم خونه 

 

-------------------------

یکی از تخیلات من اینه در حالی که یک بارونی بلند تنمه و یقشو بالا دادم با عینک ته استکانی رو چشام و یه کلاه شاپو رو سرم رو سر یه جنازه بعنوان بازرس بایستم و بعدش باصدای خاصی بگم : همیشه مجرم به صحنه جرم بر میگرده .....

-------------------------



جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, :: 14:40 ::  نويسنده : پریسا سالاری

اعتراف میکنم اولین باری که از عینک طبی استفاده  کردم ، حواسم نبود با عینک صورتم رو شستم


-------------------------

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم به یکی از عروسکهام که ابراز محبت میکردم ، فکر میکردم باید بقیشون روهم بوس کنم تا ناراحت نشن

-------------------------

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11:19 ::  نويسنده : سید جواد

تا حالا دقت کردین هروقت یه فیلم تو تلویزیون پخش میشه بیشتر مردم اسم بچه هاشون رو هم اسم بازیگر اصلی می ذارن؟؟؟

 

-------------------------



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11:10 ::  نويسنده : سید جواد

پیرمرد نابینا اسکناس را از جیبش در آورد و به مرد جوان نشان داد و پرسید: ببین این هزاریه؟؟؟ مرد جوان نگاهی کرد و گفت : نه پدرجان دویستیه. پیرمرد پوزخندی زد و با حسرت گفت : یه هفته دلم خوش بود که گوشه جیبم یه هزار تومنی افتاده. جوان را برق گرفت: « یه هفته؟؟؟؟ » . مرد جوان وقتی چهره درهم رفته پیرمرد را دید ، یک اسکناس هزار تومنی از جیبش درآورد و کف دست پیرمرد گذاشت . آنوقت با خنده گفت : شوخی کردم پدرجان این هزاریه. اون وقت جوون لبخند خوشحالی رو تو صورت پیرمرد تماشا کرد...

 

 

------------------------------------

قورباغه توی کلاس ورجه ورجه میکرد. آقای افتخاری گفت : قاسم ؛این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.قاسم گفت : آقا اجازه؟ ما از قورباغه می ترسیم. آقای افتخاری گفت : ساسان ؛ تو این قورباغه را بینداز بیرون . ساسان هم گفت : آقا اجازه؟ ماهم می ترسیم . آقای افتخاری گفت : بچه ها کی از قورباغه نمی ترسه؟ من گفتم : آقا اجازه؟ ما نمی ترسیم. آقای افتخاری گفت : کیف و کتابت رو بردار و زود از کلاس برو بیرون . گمان میکنم که محمود مرا لو داده باشد ؛ وگرنه      آقای افتخاری از کجا می دانست که من قورباغه را به کلاس آوردم...

 

------------------------------------



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید - لحظات شادی را برایتان آرزومندم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نجوای یگانه و آدرس hesamar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:






آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 114
بازدید کل : 32545
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1